عشق دل
منم عاشق مرا غم سازگار است.. .تو معشوقی تو را با غم چکار است
یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, :: 2:30 ::  نويسنده : Ahora       

تو بهترینی برایم در هنگام عاشقی 

اما عشق شده درد پنهان زندگی



نظرات (0)
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : Ahora       

 میشه...یا نمیشه..


همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی من جــاری می شــــــوی
جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــــم
و می بـــاری آنقــدر تا زلال شــــــوم
تا آســمانی شــود هــوایِ دلــــــم
آنقــدر که با همـــه روحـــم حــس کنـــــــم
داشتــــن تو
می ارزد
به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــــــا



نظرات (0)
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, :: 18:29 ::  نويسنده : Ahora       

 فروردینے ها : نه گفتن را یاد بگیرید
اردیبهشتے ها : ایمانتان را حفظ کنید
خردادے ها : مثبت اندیش باشید
تیر ماهے ها : حقایق را بپذیرید
مردادے ها : ازگذشته عبرت بگیرید
شهریورے ها : راز نگه دار باشید
مهر ماهے ها : افسوس نخورید
آبان ماهے ها : اعتماد کنید
آذر ماهے ها : تغییر عادت بدهید
دی ماهے ها : قدر دان باشید
بهمنے ها : با سیاست قدم بردارید
اسفندے ها : حرفتان را بزنی



نظرات (1)
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, :: 18:23 ::  نويسنده : Ahora       

دروغ بده ها

مطمئن باش ضرر نمیکنی اگه بخونی

دروغ ریشه جامعه را خشک میکند
برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت . به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم . گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است . کار تو باعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند .

حال ما ایرانیها چگونه عمل میکنیم . بابا میشینه تو خونه جلوی بچه کوچک به زنش میگه ، فلانی زنگ زد بگو من نیستم . مامانه به بچه میگه اگه غذاتو بخوری برات فلان چیزو میخرم بعد انگار نه انگار . بابا به بچه اش میگه مامانت اومد نگو من به مامان بزرگ زنگ زدم

بعد این بچه بزرگ میشه میره تو جامعه . معلمش میگه چرا مشق ننوشتی براحتی دروغ میگه که خاله ام مرده بود نبودیم . فروشنده میشه مثل آب خوردن جنس بنجل را بدروغ جای اصلی میفروشه مهندس میشه بجای دو متر ، یک متر فونداسیون میریزه ، دکتر میشه ، اهمال در عمل جراحی را ایست قلبی گزارش میکنه ، تولید کننده محصولات پروتئینی میشه ، گوشت شتر و اسب مصرف میکنه ، رییس هواپیمائی میشه سقوط هواپیما را پای خلبان مرده میذاره وارد سیاست میشه سر ملت شیره میماله . دروغ به اولین ابزار هر فرد برای دست یافتن به هدف تبدیل میشود .

دروغ فساد و تباهی جامعه را ببار میاورد . اعتمادها را زایل میکند . لذت زندگی جمعی و مدنی را از بین میبرد . ظلم و بیعدالتی را گسترش میدهد . منشا بسیاری از معضلات اجتماعی دروغ است . دروغ ریشه جامعه را خشک میکند .

دروغ در تمامی اجزای زندگی ما ایرانیها براحتی جاری است و چون سیلی که هر لحظه بزرگتر میشود در حال نابودی ما است

مادر ، از آن لحظه که بدلیل تنبلی خود ، شیشه شیر خالی را در دهان نوزاد قرار میدهد تا او را ساکت کند ، آموزش دروغ را به او آغاز کرده است



جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 7:51 ::  نويسنده : Ahora       

آرامش خاطر

 

 خداي عزیزم:

دانشـــــــــی عطا فرما تا كمتر قضاوت كنم.
آرامشـــــــی عطا فرما تا ديرتر برنجم. 
محبتـــــــــي عطا فرما تا زودتر ببخشم. 
آسايشـــــي عطا فرما تا بيشتر فرصت دهم.  
ديدگانـــــــي عطا فرما تا زيبائي ها را بيشتر ببينم.  
زبانـــــــــــي عطا فرما تا با شادي سخن گويم. 

                                                                      آمین 



جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 7:41 ::  نويسنده : Ahora       

وقتیکه حکم فاصله تحمیل می شود
قانون قطع رابطه تکمیل می شود

زندان تنگ کوچه و دیوار شیشه ای
آمفی تئاتر پنجره تعطیل می شود

هابیل شهر خاطره ها نیز ساعتی_
بعد از وقوع حادثه قابیل می شود

هر روز ِ نوٌ برابر یک سال ، دائما ً
با ضجه وٌ گلایه وٌ... تحویل می شود

تصویر تلخ واقعه: [رگ / تیغ / خودکشی]

با هر اشاره سوژه ی تمثیل می شود   

 

رو به رویا ها. . .



جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 7:9 ::  نويسنده : Ahora       

می خندم 

ساده می گیرم...

ساده میگذرم...

بلند میخندم و با هر سازی میرقصم!!

نه اینکه دل  خوشم..

نه اینکه  شادم و از هفت دولت آزد....!!

مدتی طولانی شکستم...زمین خوردم..

سختی دیدم..گریه کردم و حالا ......

و حالا برای زنده ماندن خودم را به کوچه ی علی چپ زده ام!!

روحــــم بزرگ نیست..دردم عمیق است..

می خندم که جای زخم هایم را نبینی..



جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 6:47 ::  نويسنده : Ahora       

هر کجا هستم ، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچهای غربت؟

من نمی دانم 
که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.

چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست

 



جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 6:37 ::  نويسنده : Ahora       

 

درکوچه پس کوچه های دیار دل ایستاده ام

به تماشا ، به نظاره

درجستجوی مسافری غریب

که در خاطره ها جا مانده

سراغش را از یادها وخاطره ها گرفتم

نسیمی گفت:

که در دیروز آرمیده است 

اگر نشانی از او می خواهی

فردا در غروب خورشید

بر خلوت تنهایی خویش نهیب زن

شاید که بیدار شود ، شاید . . .

 



چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : Ahora       

 گفته هایم

گفته هایم همشون ناگفته ها بود

خنده هایم همشون ناگریه ها بود

من نگویم

من نخندم

این همان راز دل من بود



صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق دل و آدرس ahora3000.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 3147
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1